به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «فرهیختگان» به سوژه قدرت گرفتن تحریرالشام و تأثیر آن بر آینده غرب آسیا پرداخته و نوشت: در روزهایی که عناصر تحریرالشام، لنز دوربینها را بر روی زندانها فیکس کردهاند و در پایتخت از آزادی و دموکراسی و برابری سخن میگویند، برادرانشان در منطقه تحرکاتشان را برای بازگرداندن غرب آسیا به سال ۲۰۱۱ تشدید کردهاند. این را خبری که صابرین نیوز به نقل از منابع امنیتی عراق منتشر کرده، نشان میدهد. صابرین نیوز نوشته که منابع امنیتی در حشدالشعبی و پلیس عراق اطلاعاتی را به دست آوردهاند که نشان میدهد حدود یکصد تن از تروریستهای تکفیری از بیابانهای سوریه به داخل خاک عراق و استان الانبار وارد شدهاند. نیروهای مسلح عراق بر اساس این اطلاعات دریافتی در حال محاصره منطقه مذکور جهت برخورد با این عناصر نفوذی از خاک سوریه به داخل عراق هستند.
درک اینکه پس از قدرت گرفتن یک گروه -که ملغمهای از تکفیریها و معارضین است- چه بر سر همان کشور و همسایگانش میآورد، پیچیده و سخت نیست. از همین رو نیز جان مرشایمر، متفکر آمریکایی و استاد مشهور روابط بینالملل، در اظهاراتی پیشبینی کرد که اوضاع آنگونه که در دمشق و آنکارا تصور میشود پیش نخواهد رفت. او در گفتوگویی این تصور ترکیه که سوریه جدید «دوست ترکیه» خواهد بود و به آنکارا «کمک میکند تعداد زیادی از مشکلاتش را بهویژه با کُردها حل کند» را رد کرد و گفت که «بعید» میداند وقایع اینطور پیش رود: «فکر میکنم در آینده نه چندان دور ناآرامی زیادی در سوریه بهوجود خواهد آمد.» او این وضعیت را «پیروزی کوتاهمدت» برای ترکیه خواند؛ پیروزیای که «در بلندمدت، تحولی مثبت نخواهد بود.»
اگرچه در آنکارا فعلاً بزمی بیپایان در جریان است، اما تجربه تاریخی تروریستها نشان داده که آنها اغلب سینه مادرانشان را نیز گاز گرفتهاند. اگر اوضاع همچنان بر پاشنه سابق بچرخد، طراحان این نمایش، مجازاتی دردناک را تجربه خواهند کرد. شاید تصور یونانیان باستان که معتقد بودند وقتی خدایان قصد مجازات کسی را داشته باشند، مهمترین خواستهاش را به جا میآورند، در اینجا نیز صدق کند. احتمالاً خدایان یونانیان باستان، قصد مجازات حاکمان ترکیه را داشتهاند که مهمترین خواسته آنها یعنی سقوط بشار اسد را -آن هم با ملغمهای از گروههای معارض و تروریستی- رقم زدند.
مدیریت در یک اقلیم مینیاتوری با حمایتهای مالی ترکیه و به ویژه قطر، با حکومتداری در سرزمینی به وسعت ۱۸۵ هزار کیلومتر مربع تفاوتهای معناداری دارد. بعید است اسپانسرهای قبلی، توان مدیریت کشوری به وسعت سوریه را داشته باشند، بنابراین اگر فاتحان شلخته دمشق نتوانند اوضاع اقتصادی را در طی چند هفته آینده سر و سامان ببخشند، علاوه بر گسست در رأس قدرت، موتور گروههایی که در این هفتهها سرکوب، تحقیر و یا عناصرشان به اتهامات بیاساس کشته شدهاند، برای بازپسگیری قدرت روشن خواهد شد.
مخالفان ناشناس فاتحان دمشق، روز شنبه شمهای از تواناییهای خود را به تحریرالشام نشان دادند و در یک کمین مسلحانه در روستایی در جبله واقع در لاذقیه، ۲۱ نفر از اعضای تحریرالشام را به قتل رساندند. این ضربه بزرگ باعث شد تا رسانههای وابسته به تحریرالشام از اعضای این گروه بخواهند تنها در معابر حضور پیدا نکنند چرا که ممکن است هدف قرار گرفته و کشته شوند. این پیام رسانهای نشان میدهد که احتمالاً تعداد تلفات تحریرالشام بیش از این تعداد باشد که آنها ناچار شدهاند چنین هشداری را به عناصر خود بدهند.
اگر این درگیریها در سوریه شدت بگیرد، تحریرالشام دیگر دولت نخواهد بود و سطحش به یک گروه مسلح تکفیری تنزل پیدا خواهد کرد. با گسترش رقابت مسلحانه برای قدرت گرفتن در سوریه، یک بار دیگر منطقه به سال ۲۰۱۱ بازمیگردد. در یک سو احتمالاً علویها به پا خواهند خاست و در سوی دیگر نیز کردها برای گسترش نفوذشان قیام خواهند کرد. تحرکات کردها در سوریه را میتوان بزرگترین تهدید امنیتی برای ترکیه خواند. ترکها حتی در روزهای اولیه حرکت پرسرعت تحریرالشام و متحدانش، صراحتاً از مقابله با تروریستها سخن میگفتند. منظور آنها از تروریستها، گروههای مسلح کردی بودند که حمایت آمریکا را نیز به همراه دارند. تحرکات کردها در سوریه میتواند جان دوبارهای به کردهای ترکیه برای مقابله با دولت اردوغان ببخشد.
این تجربه تاریخی که تروریسم در یک نقطه، موتور تروریسم در سایر نقاط را روشن میکند، میتواند یکبار دیگر در غرب آسیا تکرار شود. اما اگر بر فرض محال، تحریرالشام بتواند حکومت را در دست بگیرد و بدون مشکل به حکومتداری بپردازد، قدرت گرفتن یک گروه تروریستی، تأثیرات قابل توجهی بر روی سایر گروههای تروریستی در منطقه و حتی فرامنطقه میگذارد. شاید اگر ۳ سال پیش، طالبان در افغانستان به قدرت نمیرسیدند، در سوریه نیز چنین اتفاقی نمیافتاد. از همین رو نیز پس از تسلط طالبان بر کابل، در ادلب یعنی مرکز استقرار تروریستها، جشن و پایکوبی به راه نمیافتاد. به عبارت سادهتر، تحریرالشام از آنچه که در کابل بهوقوع پیوست به عنوان یک الگو بهره برد و حتی توانست برخی از اشتباههای الگوی سابق خود را نیز تکرار نکند. یکی از اشتباههای طالبان، قبضه قدرت پس از رسیدن به پشت دروازه کابل و اطمینان از سقوط دولت بود. تحریرالشامیها از همین رو سعی کردند با حفظ نخست وزیر دولت سابق و تأکید بر دولت انتقالی، معضل شناسایی خود را که طالبان هنوز با آن درگیر است، تا حدود زیادی مرتفع کنند.
تأثیرات جهانی قدرتگیری یک گروه تروریستی
۱. داعش: تصرف بخشهای بزرگی از عراق و سوریه توسط داعش در دهه گذشته باعث الهامبخشی و تقویت گروههای وابسته به آن در مناطق مختلف مانند لیبی، افغانستان و نیجریه شد.
۲. طالبان: بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در سال ۲۰۲۱ منجر به تقویت روحیه گروههای افراطی در منطقه و جهان شد و حتی زمینه را برای فعالیت مجدد القاعده فراهم کرد.
حمایت مادی و لجستیکی
سازمانهای تروریستی که به قدرت میرسند، اغلب به منابع مالی و لجستیکی بیشتری دسترسی پیدا میکنند. این منابع میتواند از طریق قاچاق، مالیاتگیری از مردم محلی، یا حتی کمکهای خارجی از طرف هواداران آنها تأمین شود.
این منابع ممکن است به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به سایر گروههای تروریستی منتقل شوند، بهویژه اگر ایدئولوژی یا اهداف مشترکی داشته باشند.
شبکهسازی و همکاری
گروههای تروریستی اغلب شبکههای فراملی تشکیل میدهند و وقتی یک گروه به قدرت میرسد، این شبکهها فعالتر میشوند. سازمانهای قویتر میتوانند آموزشهای نظامی، تسلیحات و حتی جنگجویان خارجی را به دیگر گروهها انتقال دهند. این امر به آنها اجازه میدهد تا از تجربیات یکدیگر استفاده کنند و در مبارزههای خود کارآمدتر عمل کنند.
خلأ قدرت و ناپایداری منطقهای
وقتی یک گروه تروریستی در کشوری به قدرت میرسد، معمولاً باعث ایجاد ناپایداری در منطقه میشود. این خلاء قدرت، فرصتی برای سایر گروههای تروریستی فراهم میآورد تا فعالیتهای خود را افزایش دهند.
بهویژه در مناطقی که حکومتهای مرکزی ضعیف هستند، گروههای تروریستی میتوانند به راحتی از این خلاء بهرهبرداری کنند.
ترویج ایدئولوژی و پروپاگاندا
سازمانهای تروریستی که به قدرت میرسند، اغلب از طریق ابزارهای رسانهای و پروپاگاندا تلاش میکنند ایدئولوژی خود را گسترش دهند. این میتواند منجر به جذب نیروهای جدید و افزایش فعالیتهای مشابه در سایر کشورها شود.
واکنش زنجیرهای دولتها
گاهی اوقات، رشد یک سازمان تروریستی در یک کشور باعث میشود دولتهای منطقه یا فرامنطقهای واکنشهای نظامی یا سیاسی نشان دهند که ممکن است به طور ناخواسته باعث تقویت سایر گروهها شود. برای مثال، سرکوب یا حملات نظامی گسترده ممکن است برخی افراد را به سمت گروههای تروریستی سوق دهد.
نتیجهگیری
رشد و قدرتگیری یک سازمان تروریستی در یک کشور نهتنها یک چالش محلی، بلکه تهدیدی جهانی است. مقابله با این تهدید نیازمند همکاری بینالمللی، تقویت حکومتهای مرکزی و ایجاد ثبات منطقهای است. سرایت ناگزیر تروریستها به همسایگان، مانند لبنان، عراق و ترکیه، نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
نظر شما